آیه 202 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ

[7–202] (مشاهده آیه در سوره)


<<201 آیه 202 سوره اعراف 203>>
سوره :سوره اعراف (7)
جزء :9
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و مشرکان را برادرانشان (یعنی شیاطین انس و جن) به راه ضلالت و گمراهی می‌کشند و هیچ کوتاهی نمی‌کنند.

و برادران بی تقوایان [که شیاطین هستند] همواره آنان را به عمق گمراهی می کشانند؛ سپس [در به گمراهی کشیدنشان] کوتاهی نمی ورزند.

و يارانشان آنان را به گمراهى مى‌كشانند و كوتاهى نمى‌كنند.

و برادرانشان ايشان را به ضلالت مى‌كشند و از عمل خويش باز نمى‌ايستند.

و (ناپرهیزگاران را) برادرانشان (از شیاطین) پیوسته در گمراهی پیش می‌برند، و باز نمی‌ایستند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

But their brethren, they draw them into error, and then they do not spare [any harm].

And their brethren increase them in error, then they cease not.

Their brethren plunge them further into error and cease not.

But their brethren (the evil ones) plunge them deeper into error, and never relax (their efforts).

معانی کلمات آیه

يمدونهم: مدّ: در اصل به معنى زيادت است . كشيدن را مدّ گويند كه سبب زيادت طول چيزى است . آن در آيه ، به معنى كمك دادن است.

الغى: غى: وارد شدن به راه هلاكت.

يقصرون: يكى از معانى قصر، كوتاهى است . «لا يقصرون»: كوتاهى نمى‏كنند.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ «201»

همانا كسانى كه تقوا پيشه كرده‌اند، هرگاه وسوسه‌هاى) شيطانى به آنان نزديك شود، متوجّه مى‌شوند (وخدا را ياد مى‌كنند)، آنگاه بينا مى‌گردند.

وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ «202»

و برادرانشان، (شيطان صفتان گمراه،) آنان را در انحراف مى‌كشند و نگه مى‌دارند و هيچ كوتاهى نمى‌كنند.

نکته ها

كلمه‌ى «مس»، به معناى اصابت و برخورد كردن همراه با لمس كردن است. «طائِفٌ»، به معنى طواف كننده است، گويا وسوسه‌هاى شيطانى همچون طواف كننده‌اى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مى‌كند تا راهى براى نفوذ بيابد. «1»

شايد مراد از توجّه در اين آيه، تذكّر به شنوايى و بينايى خداوند است كه در پايان آيه‌ى قبل آمده بود، يعنى توجّه مى‌كنند كه خدا كار آنها را مى‌بيند و حرفشان را مى‌شنود و اين توجّه به حضور خداوند، سبب ترك گناه مى‌شود. چنانكه امام صادق عليه السلام درباره‌ى اين آيه فرمود:

وسوسه گناه به سراغ بنده مى‌آيد، او به ياد خداوند مى‌افتد، متذكّر شده و انجام نمى‌دهد. «2»

«1». تفسير نمونه.

«2». تفسير نورالثقلين.

جلد 3 - صفحه 253

در برخى روايات، ذكر «لااله الّا اللّه» براى دفع وسوسه‌هاى شيطان توصيه شده است. «1»

وسوسه‌ى شيطان، گاهى از دور است، «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ» «2»، گاهى از طريق نفوذ در روح و جان، «فِي صُدُورِ النَّاسِ» «3»، گاهى با همنشينى، «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» «4»، گاهى هم از طريق رابطه و تماس. «مَسَّهُمْ»

پیام ها

1- شيطان، به سراغ انسان‌هاى با تقوا و مؤمن هم مى‌رود. «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ»

2- شيطان‌ها براى انحراف، پيوسته در حال گشت و طوافند. «طائِفٌ»

(وسوسه‌هاى نفسانى و شيطانى، مثل ميكرب همه جا وجود دارند و دنبال ايمان‌هاى ضعيفند تا در آنها نفوذ كنند.)

3- گاهى ممكن است علما، مربّيان و مصلحان، مورد تماس‌هاى مشكوك براى القاى خط انحرافى قرار گيرند كه بايد هشيار باشند و در مسير خواسته‌هاى دشمن قرار نگيرند و به خدا پناه ببرند. إِذا مَسَّهُمْ‌ ... تَذَكَّرُوا

4- ياد خدا، به انسان بصيرت مى‌دهد و او را از وسوسه‌ها نگاه مى‌دارد. «تَذَكَّرُوا، مُبْصِرُونَ»

5- متّقى، به خدا توجّه كرده و شيطان‌شناس و آگاه است. اتَّقَوْا ... تَذَكَّرُوا

6- گناهكاران و گرفتاران شيطان، كورند و نجات يافتگان از دام‌هاى ابليس، بينايند. «مُبْصِرُونَ»

7- اگر افراد جامعه از نظر اخلاقى، سياسى، اقتصادى و نظامى، پاك و متّقى باشند، رفت و آمدها وتماس‌ها با شيطان صفتان كارساز نخواهد بود. «تَذَكَّرُوا، مُبْصِرُونَ»

8- اگر تقوا و تذكّر نباشد، شيطان‌ها با انسان برادر مى‌شوند و تماس آنها، آسان و

«1». تفسير اثنى‌عشرى.

«2». طه، 120.

«3». ناس، 5.

«4». زخرف، 36.

جلد 3 - صفحه 254

مؤثّر مى‌گردد و انسان را به عمق گمراهى مى‌كشانند. «إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ»

9- راه انحراف، نهايت و حدّ ندارد. «يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ»

10- خداوند، صالحان متّقى را تحت ولايت قرار مى‌دهد، چنانكه در آيات قبل خوانديم، إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ‌ ... وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ‌ ولى بى‌تقوايان، گرفتار اخوّت شيطانى مى‌شوند. «إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ»

11- شيطان‌ها، پس از به گمراهى كشاندن انسان‌هايى كه برادر آنها شده‌اند، دست‌بردار نيست و همچنان آنان را در منجلاب گمراهى فرو مى‌برد. «فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ»

12- شيطان صفتان، در انحراف كردن انسانها به كسى رحم نمى‌كنند و از هيچ‌كس دست برنمى‌دارند. «لا يُقْصِرُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ (202)

وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِ‌: و اخوان شياطينى كه كافرانند و منهمكين در معاصى، مى‌كشند شياطين ايشان را در ضلالت و غوايت، به تزيين معاصى در نظر آنها، يعنى معاصى را در انظار آنها جلوه دهند به آرايش مختلفه، ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ‌: پس باز نايستند و قصور نكنند در اضلال ايشان و دست از اغواى آنها باز ندارند، يا به سبب شهوات نفسانى، و عاقبت هلاكت را به سوء اختيار خود فراهم نمايند.

«1» بحار الانوار، جلد 95، صفحه 138، حديث 3.

جلد 4 صفحه 277

ابن عباس گويد: لا يمسك الغاوى عنه الضّلال و المغوى عن الاضلال. باز ندارد غاوى از خود ضلالت را، و باز ندارد مغوى را از گمراه كردن، و حال آنكه بر عاقل واجب است هر گاه اقبال برغىّ نمايد، اينكه نگاهدارد خود را سريعا نه آنكه متمادى و منهمك در غى و ضلالت گردد، و لذا فرموده‌اند: رجوع به حق اولى است عقلا از انهماك در باطل.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 201 تا 203

إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (201) وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ (202) وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى‌ إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (203)

ترجمه‌

همانا آنانكه پرهيزكار شدند چون برسد آنانرا دور زننده از جنس شيطان متذكر شوند پس ناگهان ايشان بينايانند

و برادرانشان ميكشانند آنها را در گمراهى پس كوتاهى نمى‌كنند

و چون نياورى براى آنها آيتى را گويند چرا اختيار نكردى آنرا بگو جز اين نيست كه پيروى مى‌كنم آنچه را وحى ميشود بسوى من از پروردگارم اين دليلهاى روشن است از پروردگار شما و هدايت و رحمت است براى گروهى كه ايمان مى‌آورند.

تفسير

كسانيكه از خدا ميترسند و اهل تقوى و پرهيزكارى ميباشند چون اثرى از وسوسه شياطين كه در اطراف بنى آدم گردش مى‌كنند براى فريب آنها در نفس خودشان مشاهده نمودند بياد اوامر و نواهى و مواعيد الهى مى‌آيند و مكائد شيطان و مواقع خطر خودشان را مى‌يابند و از آنها احتراز و از معاصى اجتناب مينمايند و در كافى و عياشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه آن بنده است كه قصد معصيت مى‌كند پس متذكر ميشود و خوددارى مينمايد و در روايت ديگر است كه پس بينا ميشود و نميكند و قمى ره فرموده كه آنها كسانى هستند كه وقتى شيطان آنها را بياد معصيت مى‌اندازد و وادار بآن مى‌كند نام خداوند را بزبان جارى مينمايند پس بصير ميشوند و برادران شياطين كه اهل تقوى نيستند بلكه در خبث طينت با آنها شريكند لذا برادر آنها خوانده شده‌اند ميكشانند شياطين بوسوسه آنها را بوادى ضلالت و كوتاهى نمى‌كنند در اغواء آنها تا برسانندشان بهلاكت و اينها هم كوتاهى نمى‌كنند در متابعت آنها بر حسب اقتضاء سنخيّت و چون چندى ميگذرد و آيه نازل نمى‌شود با آنكه آيات منزله را تكذيب نمودند به پيغمبر (ص) ميگويند چرا از خود آيه انشاء نمينمائى مانند ساير خطباء بگو اى پيغمبر من از پيش خود چيزى نياوردم آنچه بمن وحى شده است ابلاغ نمودم اين قرآن و آيات آن دلائل و موجبات بصيرت است از جانب خدا و وسيله هدايت و رحمت است براى اهل ايمان بدرد شما نمى‌خورد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِخوانُهُم‌ يَمُدُّونَهُم‌ فِي‌ الغَي‌ِّ ثُم‌َّ لا يُقصِرُون‌َ (202)

و اخوان‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ و كفار ‌يعني‌ ‌هم‌ مسلك‌هاي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ شرك‌ و كفر ميكشند ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ ضلالت‌ و معاصي‌ ‌پس‌ اينها ‌هم‌ كوتاهي‌ نميكنند.

‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ كفار و مشركين‌ دو قسمت‌ هستند ‌در‌ ‌هر‌ كيش‌ و مذهبي‌ يك‌ دسته‌ اكابر و سردسته‌ها و اشراف‌ ‌از‌ ‌آنها‌ و يك‌ دسته‌ ضعفاء و زير دستان‌، دسته‌ اول‌ علاوه‌ ‌بر‌ اينكه‌ ‌خود‌ ‌در‌ ضلالت‌ و شرك‌ و كفر و معاصي‌ هستند ضعفاء ‌را‌ ‌هم‌ باصرار و تبليغات‌ سوء روبخود ميكشند و جلوگيري‌ ميكنند ‌از‌ اينكه‌ اينها رو بهدايت‌ روند و ضعفاء ‌هم‌ ‌ يا ‌ بطمع‌ استفاده‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌ يا ‌ ترس‌ ‌از‌ مخالفت‌ ‌آنها‌ كوتاهي‌ ‌در‌ اطاعت‌ ‌آنها‌ نميكنند و ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ محاجّه‌ ضعفاء ‌را‌ ‌با‌ اكابر ‌در‌ فرداي‌ قيامت‌ بيان‌ فرموده‌ ‌که‌ ضعفاء ميگويند ‌شما‌ ‌ما ‌را‌ نگذارديد ايمان‌ بياوريم‌ و هدايت‌ شويم‌ اكابر ميگويند ‌شما‌ بميل‌ و رغبت‌ متابعت‌ ‌ما ‌را‌ كرديد و جبر و عنفي‌ ‌در‌ كار نبود و اخوانهم‌ ‌يعني‌ برادران‌ مسلكي‌ ‌آنها‌ و ‌هم‌ قطاران‌ ‌آنها‌ و سردسته‌هاي‌ ‌آنها‌ يَمُدُّونَهُم‌ مدّ بمعني‌ كشش‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميكشند ‌در‌ ازدياد معاصي‌ و طغيان‌ ‌في‌ الغي‌ّ غوايت‌ مرادف‌ ‌با‌ ضلالت‌ ‌است‌ و حماقت‌ و طغيان‌ ثُم‌َّ لا يُقصِرُون‌َ ‌اگر‌ مرجع‌ اكابر و اخوان‌ باشند ‌يعني‌ كوتاهي‌ ‌در‌ اغواء و اضلال‌ نميكنند و ‌اگر‌ مرجع‌ تابعين‌ باشند كوتاهي‌ ‌در‌ معاصي‌ و ضلالت‌ نميكنند و ممكن‌ ‌است‌ ‌هر‌ دو باشند ‌آنها‌ ‌در‌ اضلال‌ و اينها ‌در‌ ضلالت‌

65

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 202)- در آیه گذشته مشاهده کردیم که چگونه پرهیزکاران در پرتو ذکر خدا از چنگال وسوسه‌های شیطانی رهایی می‌یابند، و این در حالی است که گناهکاران آلوده، که برادران شیطانند در دام او گرفتارند. این آیه در این باره چنین می‌گوید: «و (ناپرهیزکاران را) برادرانشان (از شیاطین) پیوسته در گمراهی پیش می‌برند، و باز نمی‌ایستند»! بلکه بی‌رحمانه حملات خود را بطور مداوم بر آنها ادامه می‌دهند (وَ إِخْوانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الغَیِّ ثُمَّ لا یُقْصِرُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع